
و من غرق شده ام در زمان.
تمام روز به اینده ای می اندیشم دور از دردست.
مدام،پایانی نیک تصور می کنم.
آنقدر اندیشیده ام به این دست نیافتنی که دیگر جزیی از آن شدم.
همیشه به آینده می اندیشم بی آنکه بدانم آینده جزیی از من است.
و من پایان را تصور کرده ام
پایانی به سادگی پایان یک روز و به سرخی قلبی خونین.